تأملی بر عاشقانه شهرزاد
صریر: شهرزاد! نامی که مدتیست در و دیوارهای سوپرمارکت ها و ویدئو کلوپ ها را پر کرده است.
به گزارش صریر از تبریز، شهرزاد! نامی که مدتیست در و دیوارهای سوپرمارکت ها و ویدئو کلوپ ها را پر کرده است. امروزه اگر راهتان به خیابان ها می افتد از بین چند مغازه حتما در یکی از آنها عکس ترانه علیدوستی را خواهید دید. شخصی که نقش اول فیلم را بر عهده گرفته است. شهرزاد از احوالات و قضایایی که بر سر نقش آفرین آن دارد در برهه سال ۳۲ شمسی و پس از سقوط مصدق حکایت دارد. در نگاه اول از فیلم و در قسمت های ابتدایی تصور فیلمی تاریخی و با مضمون جنایات درباریان و مزدوران آنها پیدا می کنید. ولی گذر چند قسمتی زوایای اصلی فیلم را نمایان می سازد. نویسندگان فیلمنامه با شعار ” در بلبشور حوادث آنچه که اولین ضربه را می بیند«عشق» است” در صدد تسلیم شدن در برابر قضایا می باشند و این امر در چند جای فیلم و در کاراکترهای ما بین شهرزاد و فرهاد، فرهاد و هاشم خان، شهرزاد و مریم و مریم و محبوبش به روشنی نمایان است.
حسن فتحی که پیشتر همگان او را با تجربه های موفق سریال های ” پهلوانان نمی میرند”، “شب دهم” و ” مدار صفر درجه” می شناسند، این بار در چرخشی جدید اقدام به ساخت سریال خانگی و بزرگترین پروژه سریال خانگی کرده است که در این تجربه نیز توانست سربلند بیرون بیاید.
اما شهرزاد جدای از استقبال کم نظیر سریال خانگی، نقاط قابل تاملی نیز داشت. اکنون که فصل اول آن تمام شده است. به گوشه ای از آن نقاط می پردازیم:
یکی از محور های شهرزاد بعد تاریخی آن بود. فتحی در بعد تاریخی این سریال در مواردی خوب درخشید . مثلا وجود لابی ثروت در زمان طاغوت امری بود که بزرگ آقا با هنرنمایی استادانه آن را به شیوایی به مخاطب می رساند. ولی باید گفت در نقش بزرگ آقا کمی بیش از حد اغراق شده بود تا جایی که در کاراکتری سرهنگ تیموری از علاقه نخست وزیر جهت تشرف خدمت بزرگ آقا خبر می دهد. و از طرفی تصمیم بزرگ آقا بر تصمیم همگان طوری چمبره می اندازد که زندگی افراد را بدون میل و یا اطلاع آنان تغییر می دهد. البته این امر شدنیست ولی در فیلمنامه اغراق بیش از حد شده بود.
از دیگر مزایای بعد تاریخی داستان، وجود فساد در تمام ارگان های نظام از جمله شهربانی می باشد. که این مورد نیز در بهترین وجه در برابر دوربین جلوه نمایی کرده بود. پرونده سازی های دل بخواهی و پرونده سوزی های دل بخواهی نیز از نقاط مثبت فیلم در بستر تاریخ بود. برای این امر می توان به پرونده سازی سرهنگ تیموری برای نیل به مریم و احضاریه مریم به شهربانی جهت توضیح درباره تئاتر و پرونده سوزی اعدام فرهاد و خرید حبس ابد نصرت اشاره کرد.
اما فتحی در ریل تاریخ دچار چند اشتباه فاحش بود که بزرگترین آنها بت سازی از مصدق بود. مصدق پرستی در لابلای فیلم و در بین دیالوگ های شهرزاد و فرهاد حتی دیالوگ های عاشقانه شان، در دفتر نشریه زمانه، در کلاس های درس و حتی در منزل و کافه جاری و ساری است. این بت سازی از مصدق و عدم هیچ اشاره ای به مسببین اصلی کودتای ۲۸ مرداد، یعنی آمرییکای ملعون از نقاط ضعف فیلمنامه فتحی است. فتحی در شهرزاد دغدغه اصلی انقلابی گری را به منورالفکرها عطا کرده و هیچ بویی از جریان حزب اللهی و اسلامی برای سرنگونی شاه در فیلمنامه به مشام نمی رسد. فرهاد که فقط ژورنالیست ادبی می باشد، کانه نقش کاریزماتیک مخالفین نظام را دارد، تا جایی که سرگرد شهربانی فقط با دو جلسه همنشینی با فرهاد حاضر می شود فساد شهربانی را به فرهاد برساند و مرگ خود را امضا کند. ولی اندکی تامل و نگاه به نقش فرهاد خود رد بر این نظریه می باشد و فرهاد اصلا از چنین کاریزمایی برخوردار نبوده و نیست. اشتباه اصلی فتحی در بستر تاریخی شهرزاد، حذف نقش اسلامخواهان در مبارزه با نظام می باشد و در این میان عده ای مسلح و بهتر بگوییم تروریست برای سرنگونی شاه با اسلحه قیام کردند و عده ای دیگر قمه به دست و البته پشت گرم به شاه همچون دار و دسته شعبان بی مخ نجات گر شاه. آنچه در این میان غافل شده،اسلامگرایان از این طرف و آمربیکائیان از آن طرف است.
شهرزاد در بعد دیگر خود یک فیلمنامه ملودرام عشقی است که فتحی توانسته است این بعد را نیز به خوبی به تصویر بکشاند در باب نقاط مثبت این بعد حرف بسیار است ولی چند نکته در باب منفی این بعد:
فتحی در باب عاشقانه شهرزاد، اغراق زیاد در اصل عشق کرده تا جایی که عشق را مقدس ترین امر روی زمین معرفی کرده است، طوری که در کاراکتری شهرزاد بعد از متارکه از قباد، که به ماشین قباد سوار شده بود به او می گوید عشق مظلوم ترین واژه می باشد و از او می خواهد از این لفظ استفاده نکند. البته در باب تقدسیت عشق حرفی نیست ولی آنی که تقدسیت دارد عشق به خالق عشق است نه محبت های زود گذر زندگی که به گفته هاشم خان و بزرگ آقا دوری محبت را سرد می کند.
فتحی در بعد عاشقانه فیلم، شهرزاد را بین دو رقیب سر در گم نگه می دارد و بخش اول فیلم را بدون نتیجه ای خاص به پایان می رساند.
از نقاط ضعف دیگر این بخش، عشق فوری اشخاص به یکدیگر می باشد تا جایی که فرهاد حاضر می شود با یک زن بیوه ازدواج کند و نصرت نیز با یک نگاه عاشق شربت می شود. و شاید اکرم نیز عاشق قباد شده و یا برای اموال او نقشه می کشد.
در این باب چند اپیزود خسته کننده وجود داشت که یکی از آنها عشق مریم و دوستش بود که مخاطب هر چه سعی می کرد نمی توانست با این اپیزود ارتباط برقرار کند و در آخر با وجود اقرار چندین باره مریم به عدم تناسب بین آن دو خود را فدایی او می کند. و او نیز خودکشی می کند. این قسمت از فیلم مخاطب را سردرگم نگه داشته و فقط می توان گفت برای پر کردن شصت دقیقه وقت قانونی فیلم می باشد.
حال که بخش اول فیلنامه تمام شده است باید منتظر ماند و دید فتحی در بخش دوم برای مثلث فرهاد شهرزاد قباد کدام ضلع را حذف می کند و بزرگ آقای خان سالار چه کسی را جانشین خود برای اداره امارت خود برمی گزیند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰