عزاخانه ایران و ملتی که کوفی نشد!

صریر: “محرم”، این فصل عزای ابدی دردانه زهرا(س) و علی(ع)، قرن هاست که در تکرار هزار باره خود، بشر را به سوگی جانکاه و پرافسوس می نشاند، فصلی سراسر ماتم و درد و البته عبرت ها و آموزه هایی که کم تر مورد توجه بوده اند.

احد نقش شورصریرنیوز: میان دو دهه، اول محرم و آخر صفر، یک ایران سیاه پوش و عزادار “سبط” مظلوم پیامبری می شود که خود، پیامبر نور و رحمت بود و دردانه اش، “قتیل العبرات” و اول مظلوم عالم، تا داستان “کربلا و عاشورا”، فجیع ترین و غیرانسانی ترین “تراژدی” تاریخ بشریت لقب بگیرد.

تکیه ها، موکب ها، هیات ها، عزاخانه ها، دستجات عزاداری، نذرها و نیازها، ایستگاه های صلواتی، منبرهای وعظ و خطابه و روضه و هزاران نمود و نمادی از این دست، نشان مانای ارادت، اعتقاد، دلبستگی و وابستگی ملتی شیعه در پیشگاه مظلوم ترین امامی است که شرف شهادت را بر ننگ بیعت با یزید بر خود و خاندان مطهرش ترجیح داد تا هم “ظلم ستیزی” رسالتی ابدی برای مسلمانان و آزادگان جهان باشد و هم “حق گویی”، معنای دیگرگون به خود بگیرد؛ ولو به قیمت جان!

حالا محرمی دیگر از راه رسیده است، دوبار ایران و هر کوی و برزن این سرزمین، رخت عزای حسین (ع) بر تن کرده، عادتی همیشگی و وظیفه ای ملی، میهنی برای مردمی که با حسین (ع) و اهل بیت عصمت و طهارت، پیوندی ناگسستنی یافته اند، ایران، به تعبیری روشن و بهتر، “عزاخانه عمومی” حسین (ع) شده است؛ اما هنوز از پس این همه سال، توگویی چیزی در میان هیاهوی عزاداری و میدان داری برای عزاداری های حسینی کم و ناقص است، چیزی که دقیقا عصاره و فلسفه ابدی نهضت عاشورا است!

عزاداری، تکریم و تحبیب حسین (ع)، بدون توجه به پیام و فلسفه این نهضت مانا و سراسر عبرت، بدون تدقیق و تدبر در چرایی و چیستی این قیام و بدون تبیین پیام ها و پیامدهای آن، همچون جسمی بی روح می نماید.

اگر بزرگ فلسفه شاه دین، ترجیح مرگ سرخ به زندگی ننگین بود، اگر، احیاء دین، ماموریت حسین (ع) در کربلا بود، اگر بهای قتل حسین(ع) در عاشورا برای برخی دنیاطلبان، “گندم ری” بود و اگر، “سر” مبارک او، به جرم حق طلبی و ظلم ستیزی بر سر نیزه رفت؛ پس نه دین باید به مثابه گندم ری باشد، نه سینه زنان او “راهزنان دین” شوند.

تلخ و دردناک تر این که، امروز، “حسین” همچنان تنهاست، کوفه و کوفیان “پیمان شکن” اش درحال تکثیرند و تاریخ در تکرار است، ای کاش حسین (ع) را نه از عزای او، که از مرام او بشناسیم و حسین دیگری از او نسازیم!