چهل روز از خاموشی صدای رسای مردم؛

افسوس که چه زود چشم از جهان فرو بست

صریر: «مرتضی» سال‌های طولانی صادقانه در صحنه‌های خبری استان و در عرصه مطبوعات منطقه کوشید و جزو انسان‌هایی بود که قناعت را بزرگ‌ترین سرمایه می‌دانست و حاضر نبود ساده زیستی، تواضع و اخلاق مداری و قانع بودن را با هیچ چیز دیگری عوض بکند.

به گزارش صریر از تبریز، چه می‌شود کرد؛ انگار همین دیروز بود که رفتیم و به دست خودمان پیکر زنده یاد کریم شفائی عزیز؛ روزنامه‌نگار پر کار، دوست دیرین و همسنگرمان در هیئت رئیسه نخستین دوره فعالیتی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان را در قطعه هنرمندان وادی رحمت به خاک سپردیم و برگشتیم؛ … و این بار هم دوست و همسنگری دیگر را؛ و آن وقت، مرا باش که اگر دیروز باید در رثای دوست سفر کرده، کریم شفائی عزیز قلمی می‌کردم، امروز هم باید درباره دوست همسنگری دیگر قلمی بکنم، دوستی که سال‌ها با هم مونس بودیم و به قول معروف به اتفاق خاک جلسات خبری، سفرهای استانی و انعکاس مشکلات و درد و رنج‌های مردمی را می‌خوردیم، و امروز دیگر او در میان ما نیست و افسوس که چه زود چشم از جهان فرو بست.

«آقا مرتضی اعلمی» را می‌گویم که دوستی‌مان به چند دهه پیش برمی‌گشت. از موقعی که به عنوان خبرنگار در روزنامه جمهوری اسلامی مشغول به کار شده بود؛ نزدیک به ۲۸ سال پیش؛ و این اواخر که بعد از سال‌ها خبرنگاری، سرپرست روزنامه جمهوری اسلامی شده بود، خوشحال بود و اما آنی خودش را به اصطلاح و برخلاف بعضی‌ها گم نمی‌کرد؛ سعی می‌کردیم در اکثر جلسات خبری با هم باشیم؛ گاهی هم زنگ می‌زد و دعوت‌مان می‌کرد به صرف صبحانه که دوستان به گرمی می‌پذیرفتند و به اتفاق آقایان بادیران، حمزه‌زاده و داوری ساعاتی را در دفتر کارش دور هم می‌نشستیم و از خاطرات می‌گفتیم و می‌شنیدیم و چه لحظه‌های خوب و فراموش‌نشدنی بودند.

«مرتضی» سال‌های طولانی صادقانه در صحنه‌های خبری استان و در عرصه مطبوعات منطقه کوشید و جزو انسان‌هایی بود که قناعت را بزرگ‌ترین سرمایه می‌دانست و حاضر نبود ساده زیستی، تواضع و اخلاق مداری  و قانع بودن را با هیچ چیز دیگری عوض بکند.

و حالا…؛ چهل روز است که او به دیار باقی سفر کرده و دیگر میان ما نیست و در این روزها که به سرعت می‌گذرند نه از مرتضی و نه از تلفن‌هایش دیگر خبری نیست؛ روزهایی که حقیقت را بگویم برایم چه سخت گذشتند و حتما برای دوستان دیگر هم همینطور! و اکنون نزدیک شده‌ایم  به چهلم « اعلمی» عزیز که گرامی‌داشتن نام و یادش کوچک‌ترین کاری است که می‌توانیم در حقش ادا کنیم؛ باشد که روحش از ما راضی شود.

روانشاد مرتضی اعلمی روزنامه‌نگار پیشکسوت تبریزی که حدود یک سال قبل به دلیل ناراحتی در ناحیه داخل قلب تحت عمل جراحی قرارگرفت، دوباره در اردیبهشت گذشته با همان ناراحتی تحت عمل مجدد قرار گرفت و اینبار دیگر به هوش نیامد و در روز ۲۷ اردیبهشت جان به جان آفرین تسلیم کرد.

چه می‌شود کرد، کار روزگار همین هست و بس. امروز هستیم و شاید روزی دیگر نباشیم؛ مهم، خصلت‌های نیکو داشتن است که آقا مرتضی آنها را داشت. روحش شاد و نام و یادش جاویدان باد.

از ملک ادب حکم گذاران همه رفتند

                   شو بار سفر بند که یاران همه رفتند

آن گرد شتابنده که در دامن صحراست

                  گوید چه نشینی که یاران همه رفتند

نگارنده: محمدحسن علملو