رفتن به بالا
  • تعداد اخبار امروز : 0 خبر
  • شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲
  • السبت ۱۵ ربيع أول ۱۴۴۵
  • 2023 Saturday 30 September

صریر: شهریار با الهام از قرآن و به مدد عنایت و محبت اهل بیت(ع)، توانست راه سلوک را از مجاز آغاز و با طی مراحل، به حقیقت و اوج مقام ادب و عرفان نائل شود موضوعی که برای جوانان امروزی قابل الگوگیری و سبک گزینیست.

به گزارش خبرنگار صریرنیوز در تبریز، دهه آخر شهریورماه باز از راه می رسد، روزهایی که مزین گشته به مناسبت سالروز شعر و ادب فارسی و گرامیداشت مقام استاد بی بدیل آسمان شعر و ادب شهریار شیرین سخن، و چه فرصت مناسبی است برای پاسداشت این روز ملی و زمینه ای برای نوشتن و یاد کردن از مقام علمی و ادبی استاد شهریار توسط ادبا و پژوهشگران و اجرای برنامه های گرامیداشت و محافل ادبی به این مناسبت ملی

هر چند که در مورد این شاعرشهیر صدها کتاب به رشته تحریر در آموده و تحقیق و پژوهشها صورت گرفته است، ولی باز جا دارد ابعاد مختلف شخصیتی و شعری استاد را شکافته و به گنج درونش پی برد .

شهریاری که به خوبی توانست، با الهام از قران و به مدد عنایت و حب اهل بیت(ع)، راه سلوک عرفانی را از مجاز آغاز و با طی مرحله عشق به طبیعت، با حقیقت عالم پیوند قلبی و عرفانی برقرار کرده و خود را در مدارج عالی ادبی و عرفانی ماندگار کند.

آنچه که از بعد اخلاقی و سیر زندگی رو به بالای شهریار میتوان الهام گرفت و به عنوان چراخ راه جامعه نشان داد، همین مدیریت احساس جوانی، تسلط برآن و رساندن این ذوق و کشش به مرحله حقیقی از عشق است که در جای خود قابل بررسی، شناساندن و الگو برداری به جوانان امروزی می باشد .

و یکی از اساتید در تالار وحدت دانشگاه تبریز نیز با ترسیم ابعاد زندگی شهریار، اشاره زیبایی به این  مطلب نموده و به جوانان توصیه کرد که برای طی درست طریق راه عشق و جوانی، شهریار را ملاک ملاک عمل و الگو ی خودشان قرار دهند.

امروزه گاهی شیفتگی به آشفتگی تبدیل شده و چه بسا جوانانی هستند که با دچار شدن به عشق و دلدادگی ، همه چیز خود را باخته و فکر رسیدن به امیال، آنان را از رسیدن به آمال ارزشمند و متعالی باز می دارد.

آری شهریار به خوبی ثابت گرد که با دل پاک و ایمان یقین و البته دوستداشت اهل بیت عصمت و طهارت می توان، پله های زندگی را به سلامت بالا رفته و به دیدار خورشید فروزان حق و حقیقت نائل شد.

به قول یکی از استادان ادبیات ، دانشگاه تبریز، متاسفانه، موضوع حفظ عفت و رعایت غیرت در عشقهای مجازی امروزی، کمرنگ یا بیرنگ شده و چه بسا جوانی با دچار شدن به آن ، هویت وجودی و ایمانی خود را در این راه می بازد .

آری شهریار نه تنها خود را به عشق مجازی نباخت بلکه از آن برای خود پله ای عاشقانه ساخت تا به ملاقات عارفانه خدا برسد و چه زیبا رسید به این مقام که همه ادبا و پژوهشگران امروزه مقِر بر این وصولند.

آری دوعنصر والای طبیعت، یعنی آب و آتش بود که سراپای وجود شهریار را فرا گرفته و شعله برجان بیقرارش نهاده بود واو به مدد این عشق پاک به یقین رسیده و همواره یقینیان را برای دستیابی به این درجه ازعظمت و عزت فرامی خواند. به طوریکه خود شاعراین موضوع را چنین بیان میکند:

با عقل آب عشق به یک جونمی رود  / بیچاره من، که ساخته از آب و آتشم

دکتر حسن حیدر زاده ، استاد دانشگاه ، یکی از رموز ماندگاری و محبوبیت و اشتهار استاد شهریار را همین ارتباط صمیمانه او با قرآن و مفاهیم قرآنی و البته ائمه اطهار و اهل بیت علیه السلام برمی شمارد .

مقام معظم رهبری که خود از فرزانگان عالم شعر و ادب و هنر است عنایت ویژه‌ای به استاد وخصوصیات بارز شهریار داشته و دارند، و در سخنان خود از شهریار به عنوان شهریار شعر و ادب ایران و بلبل داستان‌سرای غزل فارسی یاد کرده‌اند، وی را کسی دانسته‌اند که عاشق قرآن بود و قرآن مجسم و زنده را در انقلاب اسلامی و نظام اسلامی مشاهده کرد.

ازاین سخن حکیمانه رهبرمعظم انقلاب اسلامی چنین بر می آید که شهریار به مددعشق خالصانه به قران و اهل بیت (ع) از ثری به ثریا پرکشیده و از آن دیار چراغ راه کسانی گشته که به دنبال ارزشها و ارزنده ها بوده و به رهایی ازنفس و فرودستی می اندیشند.

نور حسی میکشد سوی ثری  /  نور حقش می برد سوی علا

با این وجود از اخلاص و ایمان شهریار کمتر سخن گفته شده و جای گفتار و شنیدار و نوشتار در این رابطه بسیار است زیرا که کسانی تصور نادرستی می کنند که شهریار تنها در عشقهای مجازی غرق بوده و بویی از عرفان نبرده است، در جواب اینان باید گفت؛ اگر چه شهریار درابتدای جوانی چندی به عشقهای مجازی روی می آورد ولی چون عشق مجازی را پلی برای عشق حقیقی می داند هرگز به بی بند و باری کشیده نمی شود “المجاز قنطره الحقیقه” ، اینان غافلند از اینکه آن چه درسر شوریده شهریار،عشق یارحقیقی است و صدها و صدها دلیل اشعاری و رفتاری شهریار شیرین سخن دلیل بر این مدعاست و مراحل عشقی شهریار شروعی بوده برای رسیدن براین پایان رسیدنی و ماندنی

این افراد را رجوع میدهم به بیتی از مولانا که چه خوب می فرماید:

هر که را در سر نباشد عشق یار – بهر او پالان و افساری بیار

اوج مقام ادبی و عرفانی شهریار چنان والاست که در پایان سروده ای را در شان این ثناگوی علی تقدیم تمام شهریار دوستان سراسر ایران اسلامی و جهان علم و ادب می کنم ، باشد که قبول افتد.

شیداست شهریار

در عرصه ادب و ذوق بنّاست شهریار

# از فرش به افلاک تمنّاست شهریار

دارد به سراو تاج همایی ازرحمت

# برّی ز تبانی، تولّاست شهریار

# سخت است کویراز گل و گلشن گوید

# من قطره ای و چو دریاست شهریار

وی شهریار هفت عشق وعرفان است

# کوته نظر نباش که ز بالاست شهریار

او سرو باغ گل و گلشن است و بس

# رویش به آسمان و سراپاست شهریار

اواز زبان گذشت و به روح و روان رسید

#   ورد زبان و مونس جانهاست شهریار

بلبل زبان و خوش قلم و خوش بیان بود

# ذوق آوراست و جوهر گلهاست شهریار

گر مولوی زده آتش به نی و نیستان من

# مخمور جام و آتش جانهاست شهریار

از قله کوه ساخته تا نور بردمد به روح

# شوری به دل چو موسی وعیساست شهریار

“حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت ”

#حسن و ملاحت تو جانفزاست شهریار

شعرش تمام ملک ودل و دهر نوردیده است

#با چشم سر نتوان دید که معناست شهریار

این شهریارهست یادگار شهیران و شور

#سعدی و صائب، حافظ و هیجاست شهریار

دیشب تفائلی زدم که بپرسم کیست او

#آمد بنگر، فال و تماشاست شهریار

گویا به نام علی عشق خود آغاز کرده است

#در عالم بالاترهم بند به مولاست شهریار

گر چه از ثری تا به ثریا کشیده پر

#مهوهوای یار،عاشق و شیداست شهریار

جسمش اگر خمیده شد از قضای روزگار

#روحش بلند و تعالی دل آراست شهریار

مرد هنروری که زقران مدد گرفته است

#خطی شکسته و ثلث و چلیپاست شهریار

نشئات گرفته شعروی ز چشمه نورِعلی ”

#نامش محمد و حسین چه والاست شهریار

دم ازعلی زدن عشق است “شاکرا” بدان

# چون کزعلی دم زده آقاست شهریار

قلیزاده علی ” شاکر” / تبریز

اخبار مرتبط

نظرات

یادداشت ویژه

روضه رضوان با نفس گرم «فخرالذاکرین» مکتب مرثیه تبریزی

به گزارش صریرنیوز: فرشید باغشمال: با درگذشت «مرحوم حاج‌فیروز زیرک‌کار»، آخرین بازمانده «مکتب مرثیه تبریز» از میان‌مان رفت و سینه‌ای از معارف ارادت‌ورزی به آستان قدسی اهل‌بیت علیهم‌السلام را با خود به سرای جاوید برد. ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، روزی که «مرحوم حاج فیروز زیرک‌کار» معروف به «فخرالذاکرین» پیر عارف‌مسلک آستان مقدس آل‌الله رخت از دنیا بست و  در مقبره معروف به «حمال تبریزی» آرام گرفت. سال ۱۳۹۹ همین موقع‌ها بود که نهادهای فرهنگی و بی‌فرهنگی! مسابقه بَنِرزنی برای تسلیت آن بزرگوار گذاشته بودند. با فروکش آن موج‌سواری‌های دل‌آزار، یاد و نام مرحوم زیرک‌کار به فراموشی سپرده شد. به بهانه همین خاموشی و فراموشی در سومین در ماه محرم، یادی می‌کنیم از شعر، شخصیت والا و سبک و سیاق زندگی مردی که اسوه نوحه و مدیحه معاصر در تبریز و آذربایجان و ایران‌مان است.  با درگذشت «مرحوم حاج‌فیروز زیرک‌کار»، آخرین بازمانده «مکتب مرثیه تبریز» از میان‌مان رفت و سینه‌ای از معارف ارادت‌ورزی به آستان قدسی اهل‌بیت علیهم‌السلام را با خود به سرای جاوید برد. مرحوم حاج‌فیروز زیرک‌کار سال ۱۳۱۵ در محله دوه‌چی تبریز چشم به جهان گشود. او تا نوجوانی در یک خانه قدیمی در محله دیک‌باشی تبریز،  سَرِ دار قالی کار می‌کرد و سرگرم معاش روزانه خانواده بود. تا سیزده چهارده سالگی مجالی برای درس‌خواندن نیافت و حتی از سواد خواندن و نوشتن هم بی‌بهره بود. به شوق نوحه‌خوانی؛  از «دار قالی» تا «مدرسه شبانه» در عاشورای یکی از همین سال‌ها، دسته‌ای از محله می‌گذرَد. نوجوانی هم‌سن‌ و سال فیروز تکه‌کاغذی به دست گرفته و نوحه می‌خوانَد. کوی و برزن های‌های به گریه می‌افتد. فیروز 13 ساله بی‌اختیار دست از دار قالی می‌کِشد و دل به شعر جانسوز آن نوجوان می‌بازد. از سویی رشک کودکانه و از دیگر سو شوق نوحه‌خوانی در جانش زبانه می‌کشد: «خوش‌به حالش، چه خوب می‌خواند! چه می‌شد من هم می‌توانستم مثل او نوحه بخوانم!» (1) آن شب تا صبح، پنهانی اشک می‌ریزد و با حسرتِ درس و مشق، به خواب می‌رود. صبح فردا با اراده‌ای که حسرت دیروز در جانش دمیده راهی «مدرسه ناجیان» می‌شود. در عرض ۲ سال درس شبانه، کلاس ششم را تمام می‌کند و در پایان سال دوم، تصدیق کلاس ششم را می‌گیرد. از همین سال‌ها وارد هیات‌های تبریز می‌شود. «یک دفعه دیدم، کل اشعار نیّر را حفظ شده‌ام»! حالا او جوان 18 ساله‌ای است که نه تنها می‌تواند نوحه بخواند بلکه «حفظ نوحه» یکی از دلبستگی‌های هر روزه اوست. در این سال‌ها «کنزالحسین» سیدرضا حسینی معروف به «سعدی زمان» وِرد روزهای بیقراری اوست و سرانجام آن اتفاقی که قرار است شعله در جان نوحه‌خوان جوان بکشد، می‌افتد. آشنایی با شیخ ذاکران، «حاج حسن جهازچی» در یکی از هیات‌های محله امیرخیز او را جدی‌تر به وادی نوحه ترکی و عربی و فارسی می‌رساند. خود حاج‌ فیروز این آشنایی را چنین توصیف می‌کند: دیدم که واقعا حاج‌حسن جهازچی یک مقوله دیگری است. از روی کتاب نمی‌خوانَد. از حفظ می‌خواند و مثل دریا موج می‌زند. از یک نفر که کنارم نشسته‌بود، پرسیدم حاج‌حسن این شعرها را از کجا می‌خواند؟ گفت نَیـّـر داری؟ (2) ...

آخرین خبرها