بررسی شلیک به هواپیمای اوکراین از نگاهی دیگر

صریر: افسوس که خیلی زود اسیر جو رسانه ای کشورهای غربی شدیم. وگرنه شاید به راحتی جعبه سیاه هواپیمای سرنگون شده را به خارج نمی فرستادیم و با حضور در زمان بررسی آن می شد رازها و رمزهای این سقوط را به دست آورد تا شک و شبهه ای در این میان باقی نماند.

صریر: نزدیک به دو هفته است که اخبار کشور مبتنی بر مواردی تاثر برانگیز است و کمتر کسی را می توان یافت که سر در گریبان نداشته باشد.

آغاز این تاثرات از ترور سردار سلیمانی آغاز شد. اتفاقی که باور آن هنوز هم سخت است. اما در برابر این غم بزرگ، موج خروشان مردم در پاسداشت فداکاری های این سردار پاسدار وطن، بغض در گلو خفته را رنگ و بویی دیگر داد.

ایران باید انتقام می گرفت و همزمان با خاکسپاری سپهبد شهید، بمب خبری انهدام پایگاه آمریکایی، تمام رسانه های جهان را به لرزه درآورد.

فارغ از میزان تلفات موشک باران عین الاسد، همین که یک کشور اسلامی توانسته باشد در برابر یک قدرت جهانی قد علم کند، هیمنه آنان که ادعای بزرگی در جهان را دارند و خود را از جهان دیگری می پندارند، فتح الفتوح است.

اما آمریکا در برابر این شوک بزرگ چه باید می کرد؟

تهدید ثانویه هم داده شده بود:« ما انتقام خود را می‌گیریم اما بدانند که اگر ادامه دهند، آنجاهایی که دوست دارند و به آن عشق می ورزند را به آتش می کشیم. آنان می دانند منظور من چیست پس خوب به حرف ما توجه کنند.» شاید همین جملات فرمانده کل سپاه پاسداران در کرمان و ساعاتی قبل از خاکسپاری سردار دلها، آب پاکی را روی دست آمریکایی ها ریخت تا دست از پا خطا نکنند!

حال آمریکای سیلی خورده چه باید می کرد؟ از یک طرف نمی توانست این تحقیر را پنهان کند و از سوی دیگر نمی خواست این خفت، همچنان تیتر رسانه ها باشد.

اما جنگ جدید ۵ ساعت بعد از آن سیلی شروع شد: سقوط هواپیمای بویینگ ۷۳۷ اوکراین!

این رویداد اگر چه جدال عینی ایران و آمریکا را به حاشیه برد ولی باعث شد تا جنگی دیگر آغاز شود؛ جنگی در حوزه رسانه!

چهارشنبه به شب نرسیده بود که ابتدا برخی سایت ها و نویسندگان بی نام و نشان، به نظریه پردازی در حوزه انهدام بویینگ ۷۳۷ روی آوردند و اندکی بعد فیلمی خلاصه از تاریکی شب و انفجار هواپیما را در فضای مجازی منتشر کردند.

روز پنجشنبه هم روز ترامپ بود تا خود یکه تاز میدان شده و رهبری ارکست خبری ایجاد شده را بر عهده بگیرد و پای کانادا و اوکراین را هم به میان بکشد. در این میان فیلم دیگری منتشر شد. فیلمی که این بار صدای انفجار هواپیما را هم منعکس می کرد.

هر دو فیلم اشتراکاتی داشتند: هر دو از میان خرابه های حاشیه تهران گرفته شده بودند. اگر چه فیلم اول در حین آتش گرفتن بویینگ تهیه شده بود ولی فیلم دوم قبل از برخورد موشک آغاز می شد. تاکنون معلوم نشده که افراد فیلمبردار، در آن صبح سرد سحرگاهی در بیرون از خانه چه می کرده اند؟ و اصلا چطور شده است که به ناگاه، نگاه و دریچه دوربین موبایل شان به یک قسمت از آسمان معطوف شده؟

جالب آن که فیلم دوم در کمتر از ۲۴ ساعت به تایید نیویورک تایمز رسید!

بعد از آن بود که نخست وزیر کانادا مدعی شد اطلاعات دقیقی از نحوه سقوط بویینگ اوکراینی را از آمریکا دریافت نموده است. ولی این اطلاعات دقیق چه بود؟ اگر آمریکا چنین قدرتی دارد که بتواند مدارکی از این دست را تهیه و ارائه کند، چرا در مورد هواپیمای مالزیایی که در مارس ۲۰۱۴ سقوط کرد، چیزی منتشر نشده است تا بزرگ‌ترین عملیات جستجوی تاریخ که با مشارکت ۲۶ کشور جهان صورت گرفت، همچنان ناکام نماند؟

از زمان انفجار هواپیمای اوکراین در آسمان ایران، ترامپ و همپیمانانش دیگر چیزی در مورد موشک باران پایگاه شان در عراق چیزی نگفته اند. اگر چه رییس جمهور آمریکا گاهی در مورد ماندگاری پایگاه نظامی اش در عراق، مواردی را مطرح نموده ولی ظاهرا تنها گذشت یک هفته از آن تحقیر نظامی، به مثابه یک سال بوده و از خاطر پنهان شده است.

در جهان امروز ایجاد کنسرت خبری در مواجهه با برخی التهابات، شیوه ای نخ نماست ولی ظاهرا هنوز هم برای کشورهای استکباری کاربردی ویژه دارد. بخصوص در منازعات بین المللی که یک طرف آن آمریکا نشسته است.

بسیاری از اتفاقات و تعاملات پنهان بین المللی در زمان برگزاری رویدادهای ورزشی همچون جام جهانی فوتبال شکل می گیرد و اگر این فرصت مهیا نباشد، با سامان دهی یک سانحه یا بزرگنمایی یک حادثه، وقایع اصلی پنهان می شوند.

بعد از تایید شلیک سهوی به سوی بویینگ اوکراین نیز بازی دیگری آغاز شد: اعتراضات خیابانی در تهران و برخی از شهرهای کشور!

در زمان و شیوه تایید شلیک سهوی موشک «تور ام ۱» اگر چه باز هم ضعف مشهودی در مدیریت افکار عمومی از طریق رسانه ها را شاهد بودیم ولی همین عامل مستمسکی شد تا برخی تجمعات اعتراضی پدیدار شوند و رییس جمهور آمریکا که هفته گذشته اقتدارش به قهقرا رفت، موج سواری خود را آغاز نموده و فارسی و لاتین، توییتر را مجرای دخالت قرار دهد.

در این میان یک نکته اساسی دیگر نیز به چشم آمد که نیازمند بررسی است. وقتی که یک فاجعه انسانی به وقوع می پیوندد، قاعدتا احساسات و عواطف انسانی در همان بدو شروع متبلور می شود. ولی چرا در این میان، بعد از گذشت چهار روز از اصل ماجرا، گروهی به روشن کردن شمع در جوار مراکز دانشگاهی اقدام نمودند؟ عزاداری فانتزی آن هم بعد از چند روز؟

وقتی سردار سلیمانی به شهادت رسید، حتی ایرانیان مقیم کانادا نیز در همان روزهای اول به ابراز عواطف پرداخته و گوشه خیابان های تورنتو را محل برگزاری عزاداری خود قرار دادند. ولی چرا این شیوه سمبلیک باید در ایران، چند روز بعد از وقوع حادثه نمایان شود؟ آیا کاسه ای زیر نیم کاسه بود تا باز هم رسانه ها را به سوی دیگری به جز ماجرای عین الاسد متمرکز کنند؟

برگردیم به ماجرای سقوط هواپیما. تنها چند ساعت قبل از این حادثه غم انگیز، سپاه پاسداران قدرت خود در به کارگیری تسلیحات نظامی را به جهان عرضه کرد. خیلی دقیق و سریع یکی از مهمترین پایگاه های نظامی آمریکا که ۱۲۰ میلیارد دلار برای تجهیز آن هزینه شده بود، به سخره گرفته شد. ولی آیا این دقت عمل را می توان در کنار بی دقتی در شلیک به یک هواپیمای مسافربری همسایه کرد؟

بلافاصله بعد از موشکباران عین الاسد، در بررسی نرم افزارهای نمایانگر ترافیک هوایی، شاهد عبور و مرور تعداد بیشماری هواپیمای مسافربری در مرز ایران و عراق بودیم. حال چطور می توان باور کرد، ساختاری که از چنان قدرتی برخوردار است تا بتواند از فراز آن همه هواپیما، موشک های خود را به آن سوی مرزها بفرستد، چگونه در قلب ایران و در مقایسه یک هواپیمای بویینگ با موشک کروز دچار مشکل می شود؟

افسوس که خیلی زود اسیر جو رسانه ای کشورهای غربی شدیم. وگرنه شاید به راحتی جعبه سیاه هواپیمای سرنگون شده را به خارج نمی فرستادیم و با حضور در زمان بررسی آن می شد رازها و رمزهای این سقوط را به دست آورد تا شک و شبهه ای در این میان باقی نماند.

افسوس که خیلی زود فراموش کردیم که ما در هفته گذشته، درگیر یک جنگ تمام عیار بوده ایم و هیچ بعید نیست که در هیاهوی مبارزه، دشمن مجهز ما، وارد نبرد سایبری هم شده باشد.

اگر باور داشته باشیم که امکان ایجاد اختلال در سیستم شناسایی «تور ام ۱» برای بروز جنگ الکترونیک وجود داشته است، اگر بتوانیم قبول کنیم که حضور هواپیماهای رادار گریز و پهپادهای فوق سری آمریکا برای هک و انحراف سیستم شناسایی سامانه های دفاعی تهران خارج از تصور نیست، اگر درصدی احتمال برای فعالیت فراگیر ماهواره های جاسوسی قائل باشیم، آن وقت است که انگشت اتهام از خطای انگشت اپراتور «ام ۱» برداشته و آن را به سوی دیگری معطوف می کنیم. دقیقا همان جایی که روزنامه نیویورک تایمز آمریکا را به جای تمرکز بر میزان خسارات وارده به پایگاه عین الاسد، به تایید فیلمی وادار کرد که قبل از شلیک موشک به سوی بویینگ ۷۳۷ آغاز می شود.

ایرج ناظمی